دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۸۷

متن مناجات ارسلان کامکار، کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک تهران

"ربنا آتنا اخضر العیون و البلوند الزُلوف حتی یعرفنا الاساتید الموسیقی الفاخر بالمایستر او المتوسط الویولونون لالکلیدر او عصیان"
ترجمه:
خداوندا به ما چشم آبی و گیسوان طلایی عطا فرما تا (مگر) اساتید موسیقی فاخر ما را به (عنوان) مایستر یا نوازنده متوسط ویولن برای (اجرای) کلیدر یا عصیان بشناسند.



تفسیر:
فرازی است از مناجات "تعقیبات الکییفیه" و به دوره ای باز می گردد که استادان موسیقی برای ضبط کردن هر چیز از صدای کودکان عزیز و جشن های خانوادگی شان گرفته تا انواع موسیقی به بلاد تازه به فقر خود پی برده می رفتند و در آن جا تمام خدام از چشمان آبی و زلف طلایی برخوردار بودند. گروهی از مؤمنین بومی از این فعل رنجیدند و حاجت به اقطاب و مشایخ طرب بردند. مشایخ به صبرشان خواندند و دعایی مرقومه کردند تا در وقت بهت و منگی بخوانند. شروع مناجات از این قرار باشد و بیش از آن بر طالب است که خود بیابد:
"الهی لاتؤدِبنی بالعُیون المشکی و زُلفکی اَسودی و لا یُوَلو ِلنا فی ید الاساتید القوم فی الهذا الیوم کذالک حِمار فی الحِمار فی کل الامور ...    "
(ترجمه: پروردگارا، ادب مفرما مرا به چشمان سیاه و زلف های سیاهم و ول نفرما ما را در دست استادان قوم در چنین روزی که باشد خر تو خر همه امور)

پاچه گیری توسط دهلچی |  این آدرس رُ باسه دوستات برفست   •